دانش آموزان بسیاری هستند که از نظر بهرهی هوشی، در یک سطح طبیعی هستند یا حتی هوش بالایی دارند، هیچ مشکل جسمی ندارند، و مهارتهای متناسب با سنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است. ولی وقتی به مدرسه میروند در یادگیری یک یا چند درس دچار مشکلات جدی میشوند. بسیاری از والدین و معلمها نیز از مشکلات این کودکان در تمرکز شکایت دارند که منجر به مشکلاتی در یادگیری آنها میشود. در پی این ناتوانیها، کودک ناکامیها و اضطرابهای شدیدی را در محیط خانه، مدرسه و جامعه متحمل میشود اما مربیان و والدین راهکارهای صحیح را برای برطرف کردن نمی دانند و با فشار به کودک سعی در کم رنگ کردن مشکل می کنند. که به صورت موقت عملکرد کودک کمی بهتر می شود اما زمانی که فشار کم می شود کودک دوباره علایم را نشان می دهد.
متاسفانه به بسیاری از اینگونه دانش آموزان برچسب کودن ، کم ذهن ، عقب مانده و امثال آن زده می شود که هیچکدام صحیح نیستند و با قاطعیت می توان گفت که اگر این مشکلات به موقع و به جا تشخیص داده شوند قابل درمان است ؛ افرادی چون آلبرت انشتین نابغه ریاضی ، توماس ادیسون مخترع و مبتکر و نابغه آمریکایی ، اگوست رودین مجسمه ساز بزرگ فرانسه ، لئوناردو داوینچی و بتهون همگی دچار اختلالات یادگیری بودند.
تعریف اختلالات یادگیری
اختلال یادگیری زمانی تشخیص داده می شود که پیشرفت فرد برای خواندن ، ریاضیات و بیان نوشتاری اساسا پایین تر از سطح سنی، هوشی و تحصیلی مورد انتظار باشد و مشکلات یادگیری در پیشرفت تحصیلی یا فعالیتهای روزمره مستلزم مهارت خواندن، ریاضیات و نوشتن به میزان قابل ملاحظه ای اختلال ایجاد كردهباشند. اختلالات یادگیری ممکن است تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا کنند.از نظر روانشناسی امکان دارد که اختلالات یادگیری با روحیه ی ضعیف، عزت نفس پایین و کمبود مهارتهای اجتماعی و افت تحصيلي همراه باشد.
شيوع واقعي اين اختلالات ناشناخته است و تخمين زده ميشود حدود 5تا 10درصد كودكان سنين مدرسه درگير اين اختلال باشند. اختلال خواندن نسبت به اختلالات ديكته و رياضيات شايع تر مي باشد. در مواردي نيز به طور مختلط هر سه نوع اختلال ممكن است ديده شود. اختلالات يادگيري در پسران شايع تر از دختران است. اين نسبت در پسران سه برابر دختران و گاهي پنج برابر مي باشد.
انواع اختلالات یادگیری
مهمترین ناتوانیهای یادگیری عبارتند از : ناتوانی در خواندن ، ناتوانی در ریاضیات ، ناتوانی در بیان کتبی یا نوشتن .
ناتوانی در خواندن : Dyslexia
مشکلات خواندن از اساسی ترین مشکلاتی است که کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری با آن مواجه هستند ، زیرا کودکی که نمی تواند بخواند شانس بسیار کمی برای موفقیت در مدرسه دارد . علاوه بر آن گاهی دشواریهای خواندن این کودکان با مشکل هجی کردن نیز همراه است . ناتوانی در خواندن ، اختلالی است که به رغم تجارب کلاسی متعارف ، شخص در کسب مهارتهای زبانی خواندن و هجی کردن که متناسب با توانایی هوشی اش باشد، عاجز است .
اختلال خواندن شايع ترين نوع اختلال يادگيري است و كودك در اين اختلال در صحيح خواني، رمزگشايي، سرعت و دقت خواندن و درك مطلب مشكل دارد. كندي در يادگيري پيشوند ها، پسوند ها، كلمات ريشه اي و ساير فنون خواندن از ديگر نشانههاي اختلال است. همچنين كودك در يادآوري و فهم آنچه خوانده است مشكل دارد، در درك، فهم و تعبير مفاهيم ضعف داشته و متن پيش رو را درست و صحيح بخواند. كودك خطاهاي پايدار در خواندن دارد و معمولاً از خواندن با صداي بلند اجتناب مي كند.
ناتوانی در ریاضیات : Dyscalculia
ناتوانی در ریاضیات عبارت است از اختلال در توانائیهای ریاضیات که در اثر آسیب ارثی، فرایندهای رشدی مراکز مغز که زمینه رشد تواناییهای ریاضی است ، به وجود می آید . کودکان مبتلا به ناتوانی در ریاضیات در زمینه درك مفاهيم رياضي، محاسبات، خواندن يا نوشتن اعداد، حل مسئله و درک روابط فضایی دچار مشکل شدیدند .
كودكاني كه اختلال رياضيات دارند در استدلال و يا محاسبات رياضي ضعيف هستند و در مهارت هاي رياضيات كه نياز به درك مفاهيم پايه اي دارد، مشكل دارند.
ناتوانی در بیان کتبی یا نوشتن : Dysgraphia
فرایند نوشتن پیچیده است و به مهارتها و تواناییهای مختلفی بستگی دارد و مستلزم درک صحیحی از الگوهای نمادین نوشتاری است . مهارت نوشتن با کارکرد حرکتی چشم و هماهنگی حرکات ارتباط دارد ، همچنین مستلزم هماهنگی حرکتی چشم و دست ، کنترل بازو ، دست و عضلات انگشت است . مشکلات نوشتن اکثرا ًدر بین کودکان دارای صدمات مغزی ، آسیبهای خفیف مغزی و کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری دیده می شود . ناتوانی در نوشتن شامل : ناتوانی در املاء نویسی ، دستخط و انشا نویسی می شود .
كودكاني كه اختلال نوشتن دارند در هجي كردن صحيح كلمات و ديكته آن، در استفاده از گرامر ضعف دارند. دست خط بدي دارند و ممكن است در يك قطعه نوشتاري، يك كلمه مشابه را در جاهاي مختلف متفاوت بنويسند. معمولاً از تكاليف نوشتني اجتناب مي كنند و تكاليف درسي خود را به كندي انجام مي دهند و خطاهاي ثابت در نوشتن دارند.
با توجه به تعاريفي كه از دانش آموزان داراي مشكلات يادگيري گفته شد به نظر مي رسد معلمين از جمله اولين كساني هستند كه متوجه مشكل اين دانش آموزان مي شوند و آنها با استفاده از روش هاي گوناگون آموزشي سعی در رفع مشکل دارند اما به موفقيت چشمگيري نمي رسند، زیرا این کودکان نیاز به روانشناسان متخصص دارند تا مشکلات آنها را با راهبردهای درمانی به صورت ریشه ای برطرف نموده و سپس دانش آموزان آموزش ببینند.
منبع:روانشناسی راه فردا